پارت هشتم

زمان ارسال : ۴۵۹ روز پیش

زمان تخمینی مطالعه : حدودا 6 دقیقه

شانه بالا انداختم وظرف رو کنار گذاشتم.

_دلمه ست؟

_آره.

_دوست دارم بخورم، ولی فعلا نمی تونم. کمک کن روی مبل بشینم.

دستش رو گرفتم وبلندش کردم، روی مبل نشست.

_دوستت کی قراره بیاد؟

_از کجا میدونی دوستمه؟

نگاهی به اسلحه درون دستش انداختم.

_فکر کردم قراره بزنیش.

_جونش رو نداشتم. وگرنه آدم بدقولی نیستم.

به گره ه

اگه از رمان خوشت اومده اونو لایک کن.

نظر خود را ارسال کنید
فقط از طریق اپلیکیشن دنیای رمان میتوانید نظر خود را ارسال کنید
آخرین نظرات ارسال شده
  • mobina

    00

    خدا کنه تا آخرش حیجانی باش.

    ۱ سال پیش
  • فرگل حسینی | نویسنده رمان

    به مبینای عزیزم نبودی تو کامنتاچند وقت، آره هست تا آخرش هیجان داره🥲❤

    ۱ سال پیش
  • mobina

    00

    ن گلم میام میرم اگ خب نظر میدم

    ۱ سال پیش
  • mobina

    00

    چرا پارت جدید نمیزاری نویسند

    ۱ سال پیش
  • فرگل حسینی | نویسنده رمان

    عزیزمم من قراره ویرایش بزنم وبزارم که اونم به این زودی امکان پذیر نیست

    ۱ سال پیش
  • زیبا

    ۲۱ ساله 00

    رمان خیلی هیجانی وقشنگیه ❤️ 🔥🤌

    ۱ سال پیش
نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.